متن پاسخ: 1 ـ پيامبر اسلام(ص) از يك محيط عقب افتاده در تمام جهات، كه آنرا يك محيط لااقل نيمه وحشي بايد محسوب نمود، قيام كرد.
2 ـ سرزمين حجاز حق داشت يك محيط عقب مانده و فراموش شده باشد، زيرا چيزي كه مايه پيشرفت و ترقي بود در آن يافت نميشد، قسمت اعظم آنرا ريگستان خشك و سوزاني تشكيل ميداد كه نه آب داشت و نه قابل كشت بود و اكثر مردم آن بصورت بيابانگردي در ميان «زندگي و مرگ» روزگار ميگذراندند.
اين محيط بقدري متروك و فراموش شده بود كه حتي جهانگشايان بزرگ دنيا مانند «رامسيس دوم» و «اسكندر مقدوني» و «ايليوس گالوس» از تسخير آن چشم پوشيدند، چون به مشكلاتش نميارزيد. اسلام از چنين محيطي طلوع كرد و همين محيط مهد پرورش قرآن بود.
3 ـ پيغمبر اسلام (ص) درس نخوانده بود، يعني اصولا در آن محيط تاريك درسي وجود نداشت كه بخواند، نه مدرسهاي بود نه دانشگاهي، نه دانشمندي وجود داشت و نه استادي، اگر كسي تنها خواندن و نوشتن ميدانست دانشمند آن محيط محسوب ميشد؛ تازه اينگونه «دانشمندان» هم انگشت شمار بودند!
و بفرض اينكه پيامبر اكرم (ص) خواندن و نوشتن را فراميگرفت، كتابي در آن محيط پيدا نميشد تا مطالعه كنند، جز اساطير و افسانههاي آميخته به خرافات گذشتگان.
سفرهاي محدود پيغمبر بخارج از حجاز براي تجارت، به قدري كوتاه و پرمشقت بود كه جائي براي اين احتمال باقي نميگذارد كه پيامبر در «خارج» تحصيل كرده باشد.
بعلاوه چگونه ممكن است، كسي در چنان محيطي كه با سواد فوقالعاده در آن كمياب است، درسي خوانده باشد و انگشت نما نشود و همه مردم او و استادش را نشناسند؟ و چگونه تصور ميشود چنين كسي با كمال صراحت، در برابر تمام مردم بگويد من درس نخواندهام، و «امي» هستم و كسي به او اعتراض نكند؟!
قرآن مجيد روي كلمه «امي» يعني «درس نخوانده» در مورد پيامبر مكرر تكيه كرده است. (اعراف/157 و 158)
و نيز صريحاً ميگويد
«وَما كُنتَ تَتْلوا مِنْ قَبلِه مِنْ كِتاب وَلا تخطه بِيَمينِكَ اذاً لارْتاب المُبطلون» عنكبوت/48
[پيش از اين كتابي نميخواندي، و چيزي با دست خود نمينوشتي تا مايه ترديد و شك گمراهان گردد.]
چنين پيامبري، از چنان محيطي برخاست و كتابي آورد كه وضع آن محيط آشفته، فقير، تاريك، محروم و پرهرج و مرج را بكلي دگرگون ساخت.
شعاع نيرومند اين كتاب كم كم بخارج افتاد و فصل نويني در تاريخ بشريت گشود.
كتابي آورد كه هر شنوندهاي را مسحور و مجذوب خود ميساخت و در اعماق دلها نفوذ ميكرد.
كتابي كه بزرگترين عامل موفقيت او در هدفهاي مختلف انقلابي، تربيتي، اجتماعي و سياسي بود.
نظرات شما عزیزان:
:: موضوعات مرتبط:
احکام،
سوالات و شبهات،
،
:: برچسبها:
قرآن,
بشر,